محل تبلیغات شما



 

ضمیمه فرهنگی رومه اطلاعات 4 دى 1398- سال نودوچهارم

* سید مسعود

ای ايران غمت مرساد.

سال ها روزها از پی هم می گذرند و ما بايد برای نسل های آينده ميراث و دستاوردی داشته باشيم .

ایوان تورگنیف در یکی از رمان هایش نوشته است : وقتی می گویم ما ، شما هم جزوی از ما هستید ، وقتی می گویم شما ، من هم جزوی از شما هستم .

در اینجا هم ، منظور من ، تنها یک فرد و نهاد یا مردم یا دولت نیست ، بلکه جامعه ای که نتواند مشکلات و گرفتاری ها ، ولاجرم انحطاط و نکبت و مرض و درد را از خود دور کند ، حتماً آنها را برای فرزندان و نوادگانش میراث خواهد نهاد . 1*مرده ریگ ، بیچارگی ، بینوایی است و مرده ریگ آلودگی ، بیماری و رنج و فقر است . در اینجا اشاره به آلودگی هوا ، یک ماجرای غریب و شگفت انگیز است . در خوزستان بارانی زده و سیل با فاضلاب به درون خانه و کاشانه مردم سرریز کرده است .

در همین اهواز عزیز که با کارون و بلم هایش ، نگینی بی جایگزین بر انگشتری ایران بود ، تابستان ها غباری تن فرسود ، جان ها را می آزارد و نفس بر شهروندان و ساکنان خونگرم جنوب می بندد . به راستی کجای کار می لنگد ؟ وقتی فرهاد بی شیرین و آزاد که اسیر فقر و بی چیزی است ، برای لقمه نانی در کوهستان های سربه فلک کشیده و بهمن گرفته غرب ، کولبری می کند ، باید بفهمیم که یک جای کار می لنگد ! بچه های برازنده و جوان های زیبای ما نباید کولبر شوند وبرای اندک مایه معیشتی در برفستان تاریک و جهنمی یخ زده جان سپارند . پولبران شهرنشین قاتلان کولبران مرزنشین اند .

اما به تهران و شهرهای بزرگ ، یا همان کلانشهرها بلاد کبیره بازگردیم . بحث از ساده ترین اصول زندگی در شهر است .

اگر ما نمی توانیم باغشهری مصفا داشته باشیم که بنای ساختمان هایش از زیبایی بدرخشد و نهادها و نمادها و موزه ها و مفاخرش چشم ها را خیره کند ، آیا قادر نیستیم رفت و آمد و آب و هوا و صدایی در حد یک زندگی پیش پا افتاده و بی پیرایه ، اما سالم و بی دردسر برای مردمانی همچون همشهریان و همنوطنان نجیب و عزیز وطن فراهم سازیم ؟

گمانم اگر تفأل به خواجه بزنیم ، این شعر مناسب است و از دیوان به در خواهد افتاد ، زیرا بهره و نصیب امروز ماست :

این چه شورست که در دور قمر می بینم همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم

هرکسی روزبهی می طلبد از ایام علت آنست که هر روز بتر می بینم

ابلهان را همه شربت ز گلاب و قندست قوت دانا همه از خون جگر می بینم

هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد هیچ شفقت نه پدر را به پسر می بینم

پند حافظ بشنو خواجه برو نیکی کن که من این پند به از در و گوهر می بینم

 

حالا بپرسیم که میراث ما برای فرزندانمان ، نوه هایمان ، آیندگانمان چیست ؟ نه فقط زمین و آب و هوا را تباه کردیم که اخلاق و مناسبات و اندیشه وآموزش و فرهنگ را پژمردیم و فرسودیم . باور کنید که یک جای کارنمی لنگد ، همه جای کارهای می لنگد و نیازمند ترمیم و اصلاح و تحول است ،

***

سرآغاز این شماره را نباید این همه تلخ بنویسیم ، اما اگر بگویند
سیاه نمایی می کنید ، می گوییم : سفید نشان بدهید تا همان را نشان دهیم.

باید دردها را گفت و به صراحت و صداقت و بلند وبدون لکنت فریاد زد تا جامعه از خواب غفلت و حکومت از 2*تبختر و جبروت قدرت به درآید و بفهمد که این چنین که این زورق در دریای توفانزده می رود ، به هیچ ساحلی نخواهد رسید مگر شکسته پاره و بی سرنشین .

شعر زیبای هوشنگ ابتهاج تقدیم به جوانان عزیز وطن ، بانان و بی نان

ایــــــران ای ســـــرای امیـــــد بـــر بـامـــت سپیـــده دمــیـــــد*

بنگـر كـــزین ره پـــــــر خـــــون خـورشیــدی خجستــــه رسیــد*

اگر چـه دلهـا پـر خــون اســـت شكـــوه شــــادی افــزون است*

سپیده ی ما گلـگـــون اســــت كه دست دشمن در خون است*

ای ایــــران ! غمــت مـرســاد ! شــادی نصیــــب تــــو بـــــاد !*

راه ما، راه حق، راه بهروزیست اتحــــاد اتحــاد رمــز پیروزیسـت *

 

 

  1. *لغت‌نامه دهخدا

مرده ریگ . [ م ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) میراث . آنچه از مرده باز ماند. باز مانده . وامانده . تراث . ارثیه . ترکه . متروکات .

2* تبختر. [ ت َ ب َ ت ُ ]  خرامیدن به ناز.  بناز و غرور خرامیدن .


*بنام و یاد خدای مهربان - حافظ ما کوهنوردان که با اوج گرفتن بسویش ما را در آغوش گرفته محافظ ما هست .

 قله ی تشگر با ارتفاع  3267 متر از سطح دریا بلند ترین قله ی فارغان در استان هرمزگان در شمال شهرستان بندر عباس و قسمت جنوبی شهرستان حاجی آباد

سه شنبه 19 آذر ماه 1398 بهمراه همنوردان از ایستگاه راه آهن ( تهران )راهی بندرعباس شدیم .

چهارشنبه ساعت 8 ونیم  ظهر به ایستگاه راه آهن بندرعباس رسیدیم با اتوبوس راهی روستای دره گز (زاکین ) شدیم . کمی توقف در روستا برای تعویض لباس و آماده شدن

**********************************************

در روستای دره گز ( زاکین )  امکاناتی از قبیل  بانک و مغازه و نانوایی و مکانیکی وجود دارد .

از سمت شمال غربی روستا دیواره ی زرد رنگ و عظیم ( که محلی ها به آن *کمپاتیلو می گویند بدلیل اینکه روی قله زمینی مسطح و گرد بصورت دیگ یا قابلمه هست ) با ارتفاع 2800 متر دیده می شود از پشت دیواره خط الراس قله ی تشگر را می توان مشاهده کرد . بغیر از کوه های درگز و زاکین و خرسین  ارتفاعات دیگری دیده می شود که  قسمتهای غربی این ارتفاعات به صورت تپه ماهوری بوده و در قسمتهای مرکزی وغربی اکثراً صخره ایی بوده و در آن چنان شیب زیاد دارند که گذر از آنها تقریباً غیر ممکن است.

سوار نیسان شدیم   . تابلوی دق فینو را رد کردیم و از سد نیمه کاره هم گذشتیم . باغات نارنگی  به وفور دیده می شد . نارنگی های این جا به ثبت جهانی رسیده و هرساله جشنواره نارنگی در روستای درگز برگزار می شود.

ساعت 12 و 25 دقیقه از نیسان پیاده شده بعد از نیم ساعت آماده شدن ساعت 12 و 40 دقیقه حرکت کردیم به سمت کمپ

 کوله ها تقریبا سنگین بود  - شیب ملایم رو به بالا - درجایی راه باریک می شود باندازه رفتن یکنفر که سمت چپ یک دیواره سنگی و سمت راست پرتگاهی با چشم انداز بسیار زیبا . اینجا باید با احتیاط رفت .

مسیر توسط فلش هایی بر روی سنگ ها و یا قرار دادن سنگ چین مشخص شده است با این وجود توصیه می شود حتماً از راهنما استفاده شود.

پس از ۳ ساعت کوهپیمایی به محلی به نام "چاک انجیر" میرسیم در آنجا دو چشمه آب غیر آشامیدنی به نامهای "پره زرد" و "گدارسوز" وجود دارد

************************************************

تعریف مسیر :

بیرون زدگی های سنگی فراوان پرتگاه ها و دامنه های واریزه ای به اشکال و جهات مختلف در منطقه دیده  میشود .

خاک هایی دارای سنگریزه و قلوه سنگ

خاکهای  شنی  دارای سنگریزه .

وجود درختچه های ارژن / بادام کوهی " بادام تلخو"

گیاه شروک یا بنه: درختی به ارتفاع ۷ تا ۹ متر با میوه‌ای ریز و کروی شکل به رنگ سبز تیره که مغز آن شبیه پسته اما بسیار کوچک‌تر است. نوع نارس میوه را بدون نیاز به پوست گرفتن استفاده می‌کنند، ( نام محلی آن کَسوردَنگ )

 گیاهی به شکل اسپند با گل ریز زرد

گیاه افدرا نوعی هوم از درخچه های مقدس ایرانیان

درختچه های  گرگ  و سرده ارس  و اقاقیا بصورت متفرق دیده می شد

*********************************************

حدود 5 ساعت طول کشید تا رسیدیم به محل شب مانی کمپ هایی ساخته شده از تنه درختان سه چهار تا کلبه  با گنجایش 8 نفر -

– تا  اینجا که هیچ نشانی از آب وچشمه نبود . به غیر از دو چشمه آب، به نامهای پره زرد و گدار سوز (گدار سبز) بوده که نام گذاری آنان با توجه به رنگ آنها بوده است و غیر قابل شُرب است.

کنار آتش از  سردی هوا لذت بردیم . ساعت 3 با صدای همنوردمان آقای فرساد که شاد و شنگول در آن نیمه شب همه را صدا می کرد بیدار شدیم  ساعت 4 و ده دقیقه از پشت کلبه ها کمی متمایل به سمت چپ به سمت قله حرکت کردیم .

*********************************************************

مهتاب کامل بود و مسیر روشن . آسمان چراغ سری اش را روی پیشانی بسته بود و نیازی نبود ما چراغ سری ها را ببندیم

ستاره ها کم بودند . .گمانم به میهمانی آسمان کویر رفته بودند

یک صف 20 نفره زیرنور ماه آرام آرام به سمت قله حرکت می کرد . منطقه ای خاص با گونه ای از درختان سرده ارس پایدار و محکم

– لبخند شیطنت آمیز ماه از پشت شاخه های خشکیده اسکلت های درختان تنومند چند هزار ساله  تصویر جنگل ارواح را در ذهن تداعی می کرد

شبنم های یخ زده روی خاک  مثل پولک های رنگی میدرخشیدند.

کم کم خورشید از پشت کوهها سرک می کشید تا در خلوتی هوای صبح گاهی وارد شود و سرمای شب گذشته را بشکند

صدای چُکچُک کوهی به ما نوید صعود میداد .

جوجه تیغی چاله های کوچکی به موازات هم  برای یافتن غذا  حفاری کرده بود .

خورشید کاملاً بالا آمده بود ولی ماه هنوز در آسمان مانده بود و خیال رفتن نداشت .

*********************************************

ساعت 7 و 25 دقیقه صبح به روی قله رسیدیم .. روستای هماگ سمت شرق قله بود روستای سیرمند سمت غرب و شمال آن شهر فارغان -  کوه دغ در غرب  قله تشگر ساکن بود

*************************************

این همه زحمت برای رسیدن باید جایی ثبت شود . عکس گرفتن ها شروع شد .

 

ساعت 8 و 10 دقیقه فرود و ساعت 10 و 50 دقیقه رسیدن به کمپ .

عصر ساعت 15 به پایین پای نیسان ها  رسیدیم و برگشت  و یک خاطره دیگر از کوه و همنورد

 

گزارش نویس : #زهرا_خلیلی

سرمتن اول *برداشت از گزارش کان صیفی از همنورد #حمید_علیزاده

*پاتیل ظرف بزرگ مسین گردی که  دهانه ٔآن فراختر از قسمتهای دیگر است و در آن چغندر و آش  وفرنی و امثال آن می پزند

 

 


به نام خدا 
گزارش برنامه صعود به قله تشگراستان هرمزگان

 
_رشته کوه هماگ از بلندترین ارتفاعات استان هرمزگان است و قله تشگر به ارتفاع۳۲۶۷ متربلندترین قله آن میباشد۰ 
روز اول ؛ براساس برنامه از قبل تعیین شده روز سه شنبه ۱۹ آذرساعت۱۱ و بیست دقیقه نفراز همنوردان در ایستگاه راه آهن تهران جمع  
شده وپس ازکنترل بلیط سوار قطارشده وساعت 12 و ده دقیقه به سمت بندرعباس حرکت کردیم۰ 
روز دوم ؛ ساعت ۹ صبح به ایستگاه بندرعباس رسیدیم وبا اتوبوس به سمت روستای سیاهوودرادامه به روستای درگز (زاگین)  رسیده بعد از رسیدن راهنما آقای دادی پور و آمدن نیسان ها سوار شده به سمت نقطه شروع کوهپیمایی حرکت کردیم درساعت دوازده و بیست دقیقه به چشمه آب محل استارت رسیدیم سپس نماز ظهر و عصر بجا آورده ودر ساعت دوازده و چهل دقیقه صعود آغاز شد ارتفاع محل ۱۵۶۰ متر میباشد۰ 
براساس پیش بینی، هوا عالی بود در ابتدای مسیر باغهای نارنگی و درختان خرما خودنمایی می کردند۰ پس از ۳ ساعت کوهپیمایی به محلی به نام "چاک انجیر" میرسیم۰و پس از آن شاهد دو چشمه آب به نامهای "پره زرد" و "گدارسوز" بوده۰ پوشش درختان منطقه  شگفت انگیزبود وشامل درختان تنومند و سرسبز سرو کوهی ، کنار، بادام کوهی،بنه و ارژن میباشد درطول مسیردو درخت بعنوان  درخت حاجت برای مردم منطقه مقدس شمرده میشود ۰ پس از ۳ ساعت کوهپیمایی ودرمجموع ۶ساعت در تاریکی وسرمای هوا  ساعت و سی دقیقه به محل شب مانی در ارتفاع ۲۵۰۰ متری رسیدیم۰ تعدادی از همنوردان در چادر وتعدادی نیز درکلبه های ساخته شده از سنگ و برگ درختان خرما که "بونه" نامیده میشود اسکان یافتند۰ بعلت باد سرد شبانه آتش روشن کرده وبساط چای برقرار گردید  
طبق برنامه بعد از نماز وصرف شام کوله ها جهت روز بعد آماده وبعلت خستگی دوستان آماده خوابیدن شدند۰ 
روزسوم ؛ ساعت 3بامداد بیدارباش، لباسها را پوشیده پس از خوردن چای وصبحانه مختصردر ساعت 4و ده دقیقه با کوله سبک به سمت قله حرکت کردیم در ضمن در تمام طول شب آسمان صاف ونور مهتاب به دید مسیر کمک میکرد ۰ مسیر صعود توسط  فلشهای به رنگ آبی وسنگچین مشخص شده است۰ پس ازعبوراز دو دره و یک مسیر پرتگاهی از یک دهلیز با شیب تند وتخته  سنگهای بزرگی عبور کردیم و روی یال اصلی قله قرار گرفتیم ودرساعت 7و نیم صبح روز پنجشنبه 21 آذر ماه موفق به صعود قله شدیم۰( زمان صعود از محل  شب مانی تا قله 3 ساعت و 15 دقیقه)۰پس از گرفتن عکسهای یادگاری و خوردن تنقلات در ساعت ۸ به سمت چادرها حرکت کردیم در بین راه پس از 1 و نیم ساعت برای صرف صبحانه یک توقف ۲۰ دقیقه ای داشتیم درساعت 10 و چهل و پنج دقیقه به محل شب مانی برگشتیم۰ پس از خوردن  نهارو جمع کردن چادرها واستراحت کوتاه در ساعت۱۲ محل را ترک کرده پس از۵ ساعت مسیرسنگی و دشوار به محل نیسان ها  که منتظر بودند رسیدیم۰ 
نفرات شرکت کننده در برنامه :  
اقایان : محمد عبدالهی _ حسین امیری _ وحید ابراهیمی _ محمدرضا غالمی _ علی محمدی _ علی فرساد _ محمود قنبری _  
حمید عرفانیان _ حسن توکلی _ فرید کازرونی _ حسین حسینی _یوسف اصلانی _سیدعباس طباطبائی _ ساسان مهدیزاده _ ایمان  مرحمتی_ محمود سپهر 
خانمها : نرگس فرهادی _ نرگس هوشیار _ مریم زمانی _ زهرا خلیلی 
سرقدم: وحید ابراهیمی  
عقبدار:فرید کازرونی  
با تشکر از کلیه دوستان که به اجرای این برنامه کمک نمودند۰ 
تشکرویژه ازهمنوردان تامین اجتماعی  
تشکر ویژه ازآقای امیری  
سرپرستان برنامه : ساسان مهدیزاده _ ایمان مرحمتی

گزارش نویس : #ایمان_مرحمتی

 


 

یکم آذر ماه 1398

پاکوبی جدید در مسیر قله ای  جدید و تقریبا منفرد که به نام چکاد مهربانو ( *نستوم ) برگزیده شد وارتفاع آن 2680 متر تخمین زده شد.

25 بانوی کوهنورد ایرانی در ساعات اولیه صبح روز جمعه یکم آذر ماه 1398 از نقاط مختلف کشور به روستایی بنام " سیدآباد" از توابع بخش مرکزی شهرستان دماوند در استان تهران آمدند

دهیاری سید آباد در ۸۵ کیلومتری تهران و در کنار جاده مخصوص تهران به فیروزکوه واقع شده است.

در افق شمالی این روستا رشته کوههای البرز به چشم می خورد

از روستا به جاده اصلی وارد می شویم  و پس از طی کردن مسافتی  کیلومتر به سمت راست جاده فرعی می پیچیم بعد از 20 کیلومتر به جاده 4 کیلومتری جاده *حصاربن –سید آباد میرسیم

رشته كوه هاي البرز (قره داغ )  در سمت شمال منطقه دیده می شوند .

قله ی مورد نظر در منتها الیه مسیر روبروی ما ( آنجا که آماده برای صعود هستیم )  قرار گرفته  -

ابتدا مسیر صاف و بدون شیب سپس با یک شیب بسیار ملایم شروع می شود . در بعضی جاها مسیر سنگی است که  بانوان برای کمی تنفس و استراحت کنار تک درختی  می نشینند

در بین راه مسابقه شعر خوانی بسیار زیبایی شروع می شود .

"آنجا که کوه و طبیعت  و زن  در یکجا جمع شوند شعری بسیار زیبا سروده می شود که  سراینده آن خالق تمام این زیباییهاست ."

در مسیر تپه های زیادی دیده میشد و از وجود چشمه خبری نبود

بارش برف چند روز گذشته زمین را گلی کرده بود. تکه های برف بعضی جاها دیده میشد .

برای رفتن به این قله اگر نقشه داشته باشید میتوان بدون راهنما آنرا صعود کرد چون از ابتدای مسیر قله در مقابل دید قرار گرفته

در شیب زیر قله برای لحظاتی قله از دید خارج می شود که  مستقیم باید شیب را بالا رفت  در صورتیکه که به سمت چپ و یا راست منحرف شوید کار دشوار می شود .

ساعت تقریبی رسیدن به قله  با قدمهای آهسته 3 ساعت برگشت 1 ساعت زمان میبرد که جمع رفت و برگشت 4 ساعت است.

در مسیر برگشت به تهران در جاده  سمت راست مسیر فرعی از روستای جابان برای رفتن به قله زرین کوه می باشد.

 این قله با ارتفاع ۳۸۵۰ متر در شمال روستاهای خسروان و آینه ورزان از توابع شهرستان دماوند قرار داردو یکی از قلل انفرادی البرز مرکزی است.

*نستوم : به معنی سایه – چون سایه ای از دماوند بر روی آن افتاده به همین خاطر محلی ها نام آنرا نستوم گذاشته اند.

*روستای حصاربن - مردم محلی معتقدند چون این روستا داخل دره قرار گرفته و اطرافش را كوه ها احاطه كرده اند به این نام معروف شده است .

 

 


چند نفر با من دشمن خواهند شد
اگر بفهمند
آنکه تو را از چنگشان در آورده
من بودم ؟
همین حالا هم
نفرینهای سرگردانشان را
دور خودم حس می کنم
از این متمدن بازیها که بگذریم
در عشق
هنوز قانونهای بدَوی حکمفرماست
با اینهمه رقیبِ سرسخت
چاره ای جز شبیخون نداشتم
برای من
عشق یعنی
پیروزی یا شکست
در جنگی نابرابر


#افشین_یداللهی


به نام خدا

پیمانِ کوه با  علی" کبابی" از لنز دوربین

خاطرات ارسالی جالب و خواندنی  از مرد کوهستان علی صلاحی آرا  ( معروف به علی کبابی )از سال 1353 تا 1370 که بدون هیچ کم و کاستی دراین وبلاگ درج می گردد.

*********

 

درد دل با ادمین ( قسمت12 و پایانی )

از جمله فعالیت هایی که در سالهای 60 تا 70 انجام شد حضور فعال در رخداد زله روبار بود

که در غالب گروهی حدوداً 20 نفره از طرف فدراسیون کوهنوردی به منطقه رستم آباد و به کمپ فدراسیون اعزام شدیم که خاطرات در آوری که از نزدیک شاهد آن بودم را هیچگاه از ذهن نمی توانم پاک کنم .

ویک تجربه بزرگی که خود شاهد آن بودم این بود

که بهترین و مهمترین امدادگران کسانی هستند که از دل حادثه سالم بیرون آمده بودند

در این بین بودند کسانی که مشتی خاک از دهانشان بیرون آورده شد در حالی که تمام بدن زیرآوار بوده و توانستند نفسی بکشند و زنده بمانند

 


 

اینجا یکی از موقعیت های پس گرفته شده از دشمن در ارتفاعات سومار در غرب کشور ایران ، هم مرز با عراق و مشرف به شهر مندلی عراق در سال 1361 است. ( متاسفانه تصویر در وبلاگ استاد حذف شده بود) ما از طرف بسیج به خط مقدم جنگ اعزام شده ایم . شب گذشته عملیات سنگین مسلم ابن عقیل در این منطقه به وقوع پیوست مواضع از قبل پیش بینی شده به همت بسیجیان دلاور یکی پس از دیگری تسخیر شد . ما مشغول تحکیم استحکامات خود هستیم.

نوجوانی را می بینم که توجه مرا به خود جلب کرده است . من حتی نام فامیلی او را هم به یاد ندارم ، درسهای بسیاری از شهامت و مردانگی و بزرگی او آموختم . صفحه زندگی ام مربوط به این نوجوان هیچگاه از خاطراتم پاک نشده و نخواهد شد . نام او حیدر و وظیفه اش در خط مقدم ، شکارچی تانک دشمن با سلاح آر-پی-جی 7 بود ، برای شکار تانک به جلو رفته بود . تانک تی 72 یکی از شکارهایش بود که سالم به دستش رسیده بود . در عملیات های قبلی چندین بار مجروح شده بود ، دست چپش هنوز توی کچ بود و انگشتان دستش را گویی به چارمیخ کشیده اند ، ولی از بیمارستان فرار کرده و دوباره خودش رو جهت ضربه زدن به دشمن بعثی عراق به خط مقدم جبهه رسانده بود 
من نام او را شیر مردکوچک گذاشتم ، او با سنی کم نترس بود و دل شیر داشت. نمی دانم می گفتند شناسنامه اش را دستکاری کرده است . به نظر بیش از 14 سال نداشت ولی گویا تجربه چند زندگی را به همراه دارد . یک تنه به خط دشمن می زد و تمام تلاش من برای جلوگیری از او جهت احتیاط بیشتر و رعایت قواعد و اصول جنگ همیشه ناکام میماند . فرمانده ما چند ماه با حیدر تجربه جنگ داشت ، توصیه می کرد خودم را بابت نصیحت و توصیه حیدر خسته نکنم . من هم دیگر بجای نصیحت اوسعی کردم تا منش و رفتارهای او را الگو قرار دهم 
نمازهای شبانه اش همراه با هق هق گریه اش مانند بچه ایی می ماند که تک و تنها در تاریکی از والدین خود به دور مانده است . نمازهای اول وقت او باورهایش را تقویت می کرد و لبخند های روی لبانش به رایگان در اختیار همه بود ، کمک به دیگران و انجام کارهای مشترک او زبانزده همه شده بود "

 باورم نمی شد که این گریه های شبانه او می تواند نیروی جنگندگی او را هزاران بار افزایش دهد . ولی من به چشم خود دیدم ، نمازهای سر وقت او را ، لبخندهای دائمی ،کمک به کارگروهی از او مردی ساخته بود بزرگ ، در آن سال شاید خود من هم سن و سال زیادی نداشتم ولی او را کامل تر از خویش یافتم و آرزو می کنم اگه این پیام بدستش میرسه بهش بگم که حیدر ، اون دکتره گروهان مقداد تیپ محمد رسول الله (ص) ، ( بعداً گروهان به گردان و تیپ به لشگر تبدیل شد )که به حرفاش گوش نمی دادی منم و شاید دیر فهمیدم بزرگیت را به همین خاطر آرزو می کنم هر جا که باشی سالم و تندرست باشی ."  

وبلاگ نشاط کوهستان – زنده یاد پرویز ستوده شایق

 

شادروان پرویز ستوده شایق  در یکی از خاطراتش در ذیل این تصویر خاطر نشان کرده بود که بسیاری از همرزمانش که مشاهده می شود در جبهه های نبرد شهید شده اند. و تقدیر چنین بود که استاد ستوده  پس از خدمات شایانش و رسیدن به مدارج علمی و ورزشی در عاشورای 92 به خیل  دیگر یارانش بپیوندد"

روحش شاد و یادش گرامی


توصیه های پزشکی در خصوص مبارزه با ویروس کرونا 

تهیه و تنظیم شده در دفتر طب ایرانی و مکمل وزارت بهداشت - بنیاد ملی طب ایرانی - انجمن علمی طب سنتی ایران

 

راهنمای خودمراقبتی و بهبود ایمنی در برابر ویروس کرونا بر اساس اصول بهداشتی، پزشکی رایج و آموزه‌های طب ایرانی»، از طریق فایل pdf قابل دریافت است.

سیر صعودی موارد ابتلاء به ویروس کرونا در غرب


 

به نام خالق زیباییها

تقدیم به عاشقان کوههای برافراشته

و دوستداران طبیعت زیبا

معرفی کتاب :

نام کتاب : کوهنوردی ، عشق و جنون »

------------------------------------

پدید آورنده : زهرا خلیلی

---------------------------------

ناشر : انتشارات بلاغ دانش

---------------------------------

نوبت چاپ :  اول – پاییز 1398

------------------------------

تیراژ : 1000 جلد

----------------------------

قیمت : 200000 ریال

ثبت و وقایع نگاری رویدادهای مهم و تاریخی عرصه کوهنوردی و حفظ آثاری که روایت می کند داستان های واقعی جدال مردان و ن با سختی ها و دشواری های صعود به قله های مرتفع را ، آغازگر شده ایم . با این هدف که نگذاریم یاد و خاطره بزرگ مردان و بزرگ بانوانی که سیمرغ جان را برداشتند و بر ستیغ کوه ها بال و پر گشودند ، درغبار زمان به فراموشی سپرده شود .

پس بایسته آن بود تا به سراغ مستندات و دستنوشته ها و خاطرات پراکنده ثبت شده در آرشیو مجلات و سایر مکتوبات رفته و از دل مستندات در دسترس ، مجموعه ای گرد آوری شود تا در نمایه ای جامع و کامل تر ، بخشی از رخدادهای تاریخی را پیش روی مخاطبان بگشاییم

در این جستجو به ماجرای صعود سخت و دشوار و سرشار از حادثه اردیبهشت 1352 رسیدیم  ، فصل نخست کتاب از اینجا شکل گرفت

با کنکاش بیشتر سایرفصول کتاب  رقم خورد فصلی که به معرفی بانوان اثرگذار در حوزه کوهنوردی ، معرفی مردان پرآوازه ای که قله های مرتفع ایران ، نشان از آنان دارد . ماجرای صعود سخت به اورست از فصل های دیگر مجموعه حاضر است که صد البته عاری از کم و کاست نیست باشد تا با راهنمایی و نقد های دلسوزانه تمامی کوهنوردان و دست اندرکاران این عرصه ، مسیر آفرینش های جلد های آتی در دست اقدام غنی تر ، بی نقص تر و تکمیل تر در اختیار جامعه ورزشی کشور بویژه علاقه مندان و دوستداران پر از مهر و صفای کشورعزیزمان ایران اسلامی قرار گیرد .

هدف والای چاپ این کتاب :

زنده نگه داشتن نام بزرگان و پیشکسوتان عزیزی که پاکوب های عشق و جنون » را ساختند تا امروزه جوانان علاقه مند به کوهنوردی بتوانند صعود به قلل مرتفع را در جام وجودشان نوش کنند .

 

دوستان می توانند برای تهیه کتاب به انتشارات بلاغ دانش مراجعه نمایند.

آدرس : تهران خیابان انقلاب  خیابان 12 فروردین خیابان وحید نظری  پلاک 105 واحد 9

تلفن  : 02166972500


دروددرود خداوند بر رسولان قلم اجرای پانزدهمین صعود سراسری قلم بصورت غیرمتمرکز در تهران ( قله ی دارآباد) تاریخ اجرا : جمعه 2/آبان /1399 ارتفاع قله : 3202 متر نام قله : دارآباد یا مونگ چال ( دارآباد یعنی جایی که پر از درخت (دار) است.) موقعیت جغرافیایی قله : قله دارآباد یا مونگ چال یکی از شرقی ترین قلل رشته کوه توچال به ارتفاع 3202 متر از سطح دریا می باشد. این قله در رشته کوه البرز در بخش مرکزی واقع شده و در جنوب شرقی قله توچال به فاصله ۸ کیلومتری از آن قرار
سوگ سیاوش سیاووش آواز ایران‌زمین به فردوسی پاک شد همنشین دریغا که آن شاه در خاک شد دل تار و تنبور صدچاک شد ببارید ای اشک‌های دریغ که شد ماه ماهان نهان زیر میغ دریغ است ایران که بی‌‌جان شود گلستانِ بی‌نغمه ویران شود نرفتی تو ای بلبل باغ عشق که باقی‌ست یاد تو با داغ عشق چو شهنامه برجاست آواز تو نه آواز، افسون و اعجاز تو خوشا تو که جایت دل خلق بود پس از مرگ هم یادت آنجا غنود کنون پیر توسی پذیرای توست خود این آیت شان والای توست پناه ستمدیدگان غریب صدای تو
مهر ماه چه شده نامهربان بودی با ما !!!! قرار بود در فصل تو به تماشای ریزش برگهای زرد پاییزی بنشینیم نه اینکه نظاره گر ، پرپر شدن گلها باشیم ۱۵ مهر ۱۳۹۹ فقدان غم انگیز پیش‌کسوت و چهره ماندگارکوه‌نوردی کشور و پیرکوهستان شادروان احمد اخوان» 15 مهر 1399 مرتضی نادی جوان کوهنورد مربی و فعال که اگر میماند آینده ای درخشان در تاریخ کوهنوردی ایران رقم میزد مسیر دوستت دارم در پل خواب او را از ما گرفت ۱۷ مهر ۱۳۹۹ درگذشت پدر عزیز موسیقی میهن محمدرضا شجریان یگانه ستاره
جهت اطلاع دوستان عزیز در پی انتشار کلیپ سرود پاییزی کوهنوردان به نام ( شعر هستی ) در کانال تلگرامی " تاریخ کوهنوردی " که نام شاعر سعید سلطانپور» عنوان شده بود . یکی از دوستان گرامی طی پیامی اعلام نمودند که این شعر سروده داود پورجم » می باشد که اشتباهاً بنام سعید سلطانپور» ذکر شده ( این سرود که در میان تمامی کوهنوردان معروف است و سینه به سینه و در کوهنوردی های دانشجویی خوانده می شود . اشتباها در تمامی سایت ها بنام سعید سلطانپور» درج گردیده .) سعید

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ڪمتر از عـادۍ